Wednesday, December 19, 2007

دفتر خاطرات فرشته ها

دفتر خاطرات فرشته ها

چندي پيش به رسم عادت ديرين و در پي داشتن تجربه اي خوشايند به شهر كتاب ابن سينا
رفتم.فضاي آنجا را بسيار دوست دارم. محيطي آرام و دلپذير كه موسيقي متن آن در
.بيشتر اوقات، آهنگي ملايم يا آوازي سنتي است و گهگاه سكوتي در آميخته با تأمل و بينش
ميزكوچك گردي كه با يك روميزي سنتي تزئين يافته و در اطرافش چند صندلي قرار دارد براي
نشستن و با فراغ خاطر در دنياي زيباي كلمات سير نمودن، احساس گرمي و خوش آمد گويي
را در ذهنم تداعي مي كند. در آن روز هم به مانند هميشه، با حالتي جدي و متفكرانه شروع به
كاوشي هيجان انگيز در بين انواع و اقسام كتابها ازادبيات و فلسفه گرفته تا روانشناسي و
هنر نمودم. پس از مدتي، نمي دانم چه مدت، چون هر گاه كه در ميان انبوهي از كتابها
بسر مي برم، فراموش مي كنم كه بعد زمان هم در دنياي ما وجود دارد!....به سراغ ميز
:پيشخوان كتابها رفتم ...در آن ميان، عنوان كتابي نظرم را جلب كرد
دفتر خاطرات فرشته ها“.....برايم جالب مي نمود، آنرا از ميانه باز كردم و... ناگهان”
!شروع كردم به خنديدن

جمله اي كه موجب خنده من شد، شايد انبساط خاطر شما را هم سبب شود. اين جمله را يك
پسر بچه كوچك تحت عنوان يك خاطره نوشته و كاريكاتور بامزه اي از او كه نشان مي دهد كه
.به قصد خودكشي بر لبه يك پرتگاه ايستاده، ضميمه آن شده است
: جمله را اينگونه نوشته

روزي كه فحميدم از ديكته طجديد شده ام، تسميم گرفتم خودكشي كنم و وسيت نامه ام را حم”
“ ... نوشتم، ولي بعدن پشيمان شدم

!جالب نبود؟

:
و كاريكاتوري از يك پسر بچه خيلي كوچك كوله به دوش در را ه مدرسه، كه مي گويد

،فكر نكنيد بچه بودن كار ساده اي است.اول همه نافت را مي برند.سياه سرفه، مخملك، سرخك”
آبله مرغان، مننژيت، بعد هم انواع و اقسام واكسن هاي جورواجور. بعد هم كه مدرسه و درس
“.و مشق و جريمه، 12 سال! تازه، اگر رفوزه نشوي، بايد اين راه را هي بروي و بيايي


:و كوچولويي آشفته حال در زير آسماني مهتابي كه خاطره اش را اينگونه تعريف مي كند

!اولين باري بود كه عاشق مي شدم.آن هم عاشق زني كه 45 سال از من بزرگ تر بود”
“!مشكل اين بود كه اين موضوع را چه طور بايد با پدر و مادرم در ميان بگذارم


،اين كتاب جالب و سرشار از نازك انديشي ها، ساده دلي ها، دغدغه ها و شادماني هاي كودكانه
، كاري از كاريكاتوريست، طراح و گرافيست بسيار با ذوق و هنرمند ايراني
آقاي كامبيز درم بخش است كه تاكنون نمايشگاه هاي بسياري را در ايران و خارج برگزار
.نموده اند و به كسب جوايز معتبر جهاني نايل شده اند. با تشكر از ايشان

پريسا پرندين

1 comment:

Anonymous said...

salam Parisa junam, Parisaye mehrabun va dust dashtani, matalebe ghashangi minevisi, har vaght be bloget sar mizanam kolli enerjy migiram, har kodum az neveshteha ro chandino chand bar mikhunam va aslan dust nadaram tamum beshan.
duset daram khaili ziad, shado movafagh bashi.