Friday, November 12, 2010

A Child’s Thought Of God


They say that God lives very high;
But if you look above the pines
You cannot see our God; and why?

And if you dig down in the mines,
You never see Him in the gold,
Though from Him all that’s glory shines.

God is so good, He wears a fold
Of heaven and earth across His face,
Like secrets kept, for love, untold.

But still I feel that His embrace
Slides down by thrills, through all things made,
Through sight and sound of every place;

As if my tender mother laid
On my shut lids her kisses’ pressure,
Half waking me at night, and said,
“Who kissed you through the dark, dear guess
er?”

Elizabeth Barrett Browning


خدا در خیال کودک

گویند خدا در بلندیهاست
اما اگر به فراز کاجها نظر کنی
او را نخواهی دید
و اگر ژرفای کوهها رابکاوی
او را در زر و سیم نخواهی یافت،
اگرچه نور او از هرچه شکوهمند و زیباست، می درخشد.
چقدر او خوب و مهربان است
که زمین و آسمان را بر چهره افکنده
و خود را چون رازی، که به خاطر عشق پنهان می کنند،
در پرده داشته است.
اما من همچنان احساس می کنم که آغوش گرم او،
از جمله آفریدگان،
به هرجا و در هرچه به چشم و گوش می آید،
به روی من گشاده است،
چنان که گویی مادر مهربانم
نیمه شب لبهایش را بر پلکهای بسته چشم من می نهد،
مرا نیمه بیدار می کند و می گوید:
نازنین،
حدس بزن چه کسی تو را در تاریکی بوسیده است.



ا
لیزابت برت براونینگ
ترجمه: دکتر الهی قمشه ای


No comments: